- حاجی کوچک (چَ)
رکابدار. در زمان امرای قره قویون لو در آذربایجان میزیسته و از قبل قرایوسف دومین امیر این سلسله حکومت تبریز داشته و به امر او علاءالدوله پسر سلطان احمد جلایر را در قلعۀ عادل خور مقید ساخته است. رجوع به حبط ج 2 ص 186 شود
معنی حاجی کوچک - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(زَ لَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه شهرستان سنندج واقع در 12هزارگزی جنوب خاوری سنندج و 8هزارگزی خاور شوسۀ سنندج به کرمانشاهان. ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و دارای 280 تن سکنه. از چشمه مشروب میشود محصولاتش غلات، انواع میوه و لبنیات است. و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. از صنایع دستی زنان قالیچه و جاجیم و گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
